هیچ تپش قلبی در اول رابطه تضمین کننده بقای رابطه نیست! تپش های قلب و هیجان های عمیق در ابتدای رابطه زیباست، اما برای ادامه رابطه کافی نیست. این ابتدای اتفاق است. اتفاقی به اسم “رابطه”!
رابطه ها ممکن است با کششی زیبا و هیجان انگیز شروع شوند، اما اگر فقط معیارِ شروع رابطه، سنجشِ تپش قلبمان باشد بسیاری از فرصت های دیگر را از دست می دهیم. گاهی آدمهایی هستند که در ابتدا نمی توانند قلب شما را تسخیر کنند، اما کافی است کمی با ذهن و نگاهشان آشنا شوید، آنگاه می توانید امنیت و سادگی درونشان را انکار کنید. آدمهایی هستند که نمی توانند در همان لحظه اول برانگیختگی جنسی در شما ایجاد کنند، اما کافی است به خودتان و آنها فرصت دهید، آنگاه ممکن است شگفت زده شوید. گاهی آدمهایی که اصلا فکرش را هم نمی کردید جذابیت هایی را به شما نشان می دهند که نه به بدن و ظاهرشان ربط دارد و نه به موقعیت اجتماعی شان. جذاب می شوند چون نگرششان شما را زیر و رو می کند! چون تفکر و عقایدشان مربوط به خودشان است. جذابیتی که مربوط به درس هایی است که از دردها و رنج های زندگی شان گرفته اند. جذابند چون راحتند! راحت با خودشان! با معمولی بودنشان! با جذاب نبودنشان! با تلاش نکردنشان برای تحت تاثیر قرار دادن آدمها! با عملِ زیبایی نکردنشان. راحتند با بدنشان و با تصویرشان در ذهن دیگران. این آدمها بسیار آدمهای امنی هستند برای رابطه! امن و حمایت گر! اما ذهن ما به بسیاری از آدمها اجازه نزدیک شدن به خودمان را نمی دهد. چون منتظر اتفاقِ عشق در نگاه اول است.
اتفاقی که تضمین کننده ماندگاری هیچ رابطه ای نیست، اما قطعا شروع کننده رابطه است. اگر همیشه منتظر عشق در نگاه اول هستید، اگر بسیار آدمها را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهید و بیشتر آدمها را در حد خودتان نمی دانید کمی دیدگاهتان را نسبت به رابطه عوض کنید. آدمهای بسیاری وجود دارند که در نظر ما معمولی و غیر جذابند، اما کافی است فرصت بدهیم به خودمان و منِ مغرور درونمان! آنگاه با دنیاهای عجیبی آشنا خواهیم شد. دنیاهایی جذاب و امن که چشم های قضاوت گر ما نمی توانسته آنها را ببیند!